نام نویسنده: | فاطمه سعادتی راد |
فصل: |
فصل ۱ تا فصل ۵ |
تعداد فصل: | فصل ۶ |
برای خواندن رمان روی ادامه ی مطلب کلید کنید
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
جدیدترین اخبار ترکیه | 0 | 21 | marmarturkey |
ارش از قم | 0 | 64 | modirsait |
چت روم سانی | 0 | 74 | modirsait |
چت روم بزرگ رمان سرای سانی ساخته شد | 0 | 67 | modirsait |
اخبار رمان سرای سانی | 0 | 70 | modirsait |
تالار گفتگوی مشهدی ها | 0 | 57 | modirsait |
تالار گفتگوی قمی ها | 0 | 66 | modirsait |
تالار گفتگوی تهرانی ها | 0 | 63 | modirsait |
تالار گفتگوی ایرانی ها | 1 | 66 | modirsait |
کسب درامد با رمان نویسی | 0 | 626 | modirsait |
رمان يک عشق یک تنفر | 0 | 37 | modirsait |
سکوت شیشه ای | 0 | 35 | modirsait |
داستان ضایع شدن یک مرد... | 5 | 110 | modirsait |
نام نویسنده: | فاطمه سعادتی راد |
فصل: |
فصل ۱ تا فصل ۵ |
تعداد فصل: | فصل ۶ |
برای خواندن رمان روی ادامه ی مطلب کلید کنید
نام نویسنده: | Shaloliz |
فصل: |
فصل ۱ |
تعداد فصل: | فصل ۹ |
خلاصه ی رمان: |
درمورد دختریه که بخاطر شغل باباش همیشه بادیگارد همراهشه. ولی دختر از سر لجبازی با پدرش بادیگاردها رو میپیچونه یا فراریشون میده. |
برای خواندن رمان روی ادامه ی مطلب کلید کنید
نام نویسنده: | نگار |
فصل: | فصل ۱۰تموم شد |
تعداد فصل: | ١٠ |
خلاصه ی رمان: |
رادين و رايكا برادر هاي ناتني هستند . رايكا در فرودگاه جذب دختر زيبايي به نام آرنيكا مي شه . اما اون قدر فرصت نداره كه فراموشش كنه چون دوباره پاي آرنيكا تو زندگيش باز مي شه ، از طرفي رادين كه حس تنهايي و شكست مي كرد خيلي اتفاقي با دختري به نام لينا آشنا مي شه و كم كم وارد يك رابطه ي عاطفي مي شه .. |
برای خواندن رمان روی ادامه ی مطلب کلید کنید
نام نویسنده: | نگار |
فصل: | فصل ۹ |
تعداد فصل: | ١٠ |
خلاصه ی رمان: |
رادين و رايكا برادر هاي ناتني هستند . رايكا در فرودگاه جذب دختر زيبايي به نام آرنيكا مي شه . اما اون قدر فرصت نداره كه فراموشش كنه چون دوباره پاي آرنيكا تو زندگيش باز مي شه ، از طرفي رادين كه حس تنهايي و شكست مي كرد خيلي اتفاقي با دختري به نام لينا آشنا مي شه و كم كم وارد يك رابطه ي عاطفي مي شه .. |
برای خواندن رمان روی ادامه ی مطلب کلید کنید
نام نویسنده: | نگار |
فصل: | فصل ۸ |
تعداد فصل: | ١٠ |
خلاصه ی رمان: |
رادين و رايكا برادر هاي ناتني هستند . رايكا در فرودگاه جذب دختر زيبايي به نام آرنيكا مي شه . اما اون قدر فرصت نداره كه فراموشش كنه چون دوباره پاي آرنيكا تو زندگيش باز مي شه ، از طرفي رادين كه حس تنهايي و شكست مي كرد خيلي اتفاقي با دختري به نام لينا آشنا مي شه و كم كم وارد يك رابطه ي عاطفي مي شه .. |
برای خواندن رمان روی ادامه ی مطلب کلید کنید
نام نویسنده: | نگار |
فصل: | فصل ۷ |
تعداد فصل: | ١٠ |
خلاصه ی رمان: |
رادين و رايكا برادر هاي ناتني هستند . رايكا در فرودگاه جذب دختر زيبايي به نام آرنيكا مي شه . اما اون قدر فرصت نداره كه فراموشش كنه چون دوباره پاي آرنيكا تو زندگيش باز مي شه ، از طرفي رادين كه حس تنهايي و شكست مي كرد خيلي اتفاقي با دختري به نام لينا آشنا مي شه و كم كم وارد يك رابطه ي عاطفي مي شه .. |
برای خواندن رمان روی ادامه ی مطلب کلید کنید
نام نویسنده: | نگار |
فصل: | فصل ۶ |
تعداد فصل: | ١٠ |
خلاصه ی رمان: |
رادين و رايكا برادر هاي ناتني هستند . رايكا در فرودگاه جذب دختر زيبايي به نام آرنيكا مي شه . اما اون قدر فرصت نداره كه فراموشش كنه چون دوباره پاي آرنيكا تو زندگيش باز مي شه ، از طرفي رادين كه حس تنهايي و شكست مي كرد خيلي اتفاقي با دختري به نام لينا آشنا مي شه و كم كم وارد يك رابطه ي عاطفي مي شه .. |
برای خواندن رمان روی ادامه ی مطلب کلید کنید
نام نویسنده: | نگار |
فصل: | فصل ۵ |
تعداد فصل: | ١٠ |
خلاصه ی رمان: |
رادين و رايكا برادر هاي ناتني هستند . رايكا در فرودگاه جذب دختر زيبايي به نام آرنيكا مي شه . اما اون قدر فرصت نداره كه فراموشش كنه چون دوباره پاي آرنيكا تو زندگيش باز مي شه ، از طرفي رادين كه حس تنهايي و شكست مي كرد خيلي اتفاقي با دختري به نام لينا آشنا مي شه و كم كم وارد يك رابطه ي عاطفي مي شه .. |
برای خواندن رمان روی ادامه ی مطلب کلید کنید
نام نویسنده: | نگار |
فصل: | فصل 3 و 4 |
تعداد فصل: | ١٠ |
خلاصه ی رمان: |
رادين و رايكا برادر هاي ناتني هستند . رايكا در فرودگاه جذب دختر زيبايي به نام آرنيكا مي شه . اما اون قدر فرصت نداره كه فراموشش كنه چون دوباره پاي آرنيكا تو زندگيش باز مي شه ، از طرفي رادين كه حس تنهايي و شكست مي كرد خيلي اتفاقي با دختري به نام لينا آشنا مي شه و كم كم وارد يك رابطه ي عاطفي مي شه .. |
برای خواندن رمان روی ادامه ی مطلب کلید کنید
نام نویسنده: | نگار |
فصل: | ٢ |
تعداد فصل: | ١٠ |
خلاصه ی رمان: |
رادين و رايكا برادر هاي ناتني هستند . رايكا در فرودگاه جذب دختر زيبايي به نام آرنيكا مي شه . اما اون قدر فرصت نداره كه فراموشش كنه چون دوباره پاي آرنيكا تو زندگيش باز مي شه ، از طرفي رادين كه حس تنهايي و شكست مي كرد خيلي اتفاقي با دختري به نام لينا آشنا مي شه و كم كم وارد يك رابطه ي عاطفي مي شه .. |
برای خواندن رمان روی ادامه ی مطلب کلید کنید
نام نویسنده: | نگار |
فصل: | ادامه ی فصل 1 |
تعداد فصل: | ١٠ |
خلاصه ی رمان: |
رادين و رايكا برادر هاي ناتني هستند . رايكا در فرودگاه جذب دختر زيبايي به نام آرنيكا مي شه . اما اون قدر فرصت نداره كه فراموشش كنه چون دوباره پاي آرنيكا تو زندگيش باز مي شه ، از طرفي رادين كه حس تنهايي و شكست مي كرد خيلي اتفاقي با دختري به نام لينا آشنا مي شه و كم كم وارد يك رابطه ي عاطفي مي شه .. |
برای خواندن رمان روی ادامه ی مطلب کلید کنید
نام نویسنده: | نگار |
فصل: | ١ |
تعداد فصل: | ١٠ |
خلاصه ی رمان: |
رادين و رايكا برادر هاي ناتني هستند . رايكا در فرودگاه جذب دختر زيبايي به نام آرنيكا مي شه . اما اون قدر فرصت نداره كه فراموشش كنه چون دوباره پاي آرنيكا تو زندگيش باز مي شه ، از طرفي رادين كه حس تنهايي و شكست مي كرد خيلي اتفاقي با دختري به نام لينا آشنا مي شه و كم كم وارد يك رابطه ي عاطفي مي شه .. |
برای خواندن رمان روی ادامه ی مطلب کلید کنید
نام نویسنده: | نگین روحانی |
فصل: |
فصل ٧)قسمت اخر) |
تعداد فصل | فصل ۷ |
برای خواندن رومان روی خواندن رمان در زیر کلید کنید
نام نویسنده: | نگین روحانی |
فصل: |
فصل ٦ |
تعداد فصل | فصل ۷ |
برای خواندن رومان روی خواندن رمان در زیر کلید کنید
نام نویسنده: | نگین روحانی |
فصل: |
فصل ٥ |
تعداد فصل | فصل ۷ |
برای خواندن رومان روی خواندن رمان در زیر کلید کنید
نام نویسنده: | نگین روحانی |
فصل: |
فصل ٤ |
تعداد فصل | فصل ۷ |
برای خواندن رومان روی خواندن رمان در زیر کلید کنید
نام نویسنده: | نگین روحانی |
فصل: |
فصل ٣ |
تعداد فصل | فصل٧ |
برای خواندن رومان روی خواندن رمان در زیر کلید کنید
نام نویسنده: | نگین روحانی |
فصل: |
فصل ٢ |
تعداد فصل | فصل ۷ |
برای خواندن رومان روی خواندن رمان در زیر کلید کنید
نام نویسنده: | نگین روحانی |
فصل: |
فصل ١ |
تعداد فصل | فصل ۷ |
برای خواندن رومان روی خواندن رمان در زیر کلید کنید
نام نویسنده: | آرام رضایی |
فصل: |
فصل ۷ |
تعداد فصل | فصل ۷ |
برای خواندن رومان روی خواندن رمان در زیر کلید کنید
نام نویسنده: | آرام رضایی |
فصل: |
فصل ۶
|
تعداد فصل | فصل ۷ |
برای خواندن رومان روی خواندن رمان در زیر کلید کنید
نام نویسنده: | آرام رضایی |
فصل: |
فصل ۵ |
تعداد فصل | فصل ۷ |
برای خواندن رومان روی خواندن رمان در زیر کلید کنید
نام نویسنده: | آرام رضایی |
فصل: |
فصل ۴ |
تعداد فصل | فصل ۷ |
برای خواندن رومان روی خواندن رمان در زیر کلید کنید
نام نویسنده: | آرام رضایی |
فصل: | فصل ۳ |
تعداد فصل | فصل ۷ |
برای خواندن رومان روی خواندن رمان در زیر کلید کنید
نام نویسنده: | آرام رضایی |
فصل: |
ادامه فصل ۲ |
تعداد فصل | فصل ۷ |
برای خواندن رومان روی خواندن رمان در زیر کلید کنید
نام نویسنده: | آرام رضایی |
فصل: |
فصل ۲ |
تعداد فصل | فصل ۷ |
برای خواندن رومان روی خواندن رمان در زیر کلید کنید
نام نویسنده: | آرام رضایی |
فصل: | ادامه فصل ۱ |
تعداد فصل | فصل ۷ |
برای خواندن رومان روی خواندن رمان در زیر کلید کنید
نام نویسنده: | آرام رضایی |
فصل: |
فصل ۱ |
تعداد فصل | فصل ۷ |
برای خواندن رومان روی خواندن رمان در زیر کلید کنید
نام نویسنده: | Rojin khanum |
فصل: | 10(قسمت آخر) |
تعداد فصل | 10 |
خلاصه ی رمان: |
داستان از اونجایی شروع میشه که صنم به عنوان دانشجو حقوق دوس نداره هیچ کس مخصوصا پسرا حقشو بخورن حتی اگه اون یه چیزه کوچیک مثه یه شاخه گل رز باشه!! |
برای خواندن رومان روی خواندن رمان در زیر کلید کنید
نام نویسنده: | Rojin khanum |
فصل: | 9 |
تعداد فصل | 10 |
خلاصه ی رمان: |
داستان از اونجایی شروع میشه که صنم به عنوان دانشجو حقوق دوس نداره هیچ کس مخصوصا پسرا حقشو بخورن حتی اگه اون یه چیزه کوچیک مثه یه شاخه گل رز باشه!! |
برای خواندن رومان روی خواندن رمان در زیر کلید کنید
نام نویسنده: | Rojin khanum |
فصل: | 8 |
تعداد فصل | 10 |
خلاصه ی رمان: |
داستان از اونجایی شروع میشه که صنم به عنوان دانشجو حقوق دوس نداره هیچ کس مخصوصا پسرا حقشو بخورن حتی اگه اون یه چیزه کوچیک مثه یه شاخه گل رز باشه!! |
برای خواندن رومان روی خواندن رمان در زیر کلید کنید
نام نویسنده: | Rojin khanum |
فصل: | 7 |
تعداد فصل | 10 |
خلاصه ی رمان: |
داستان از اونجایی شروع میشه که صنم به عنوان دانشجو حقوق دوس نداره هیچ کس مخصوصا پسرا حقشو بخورن حتی اگه اون یه چیزه کوچیک مثه یه شاخه گل رز باشه!! |
برای خواندن رومان روی خواندن رمان در زیر کلید کنید
نام نویسنده: | Rojin khanum |
فصل: | 6 |
تعداد فصل | 10 |
خلاصه ی رمان: |
داستان از اونجایی شروع میشه که صنم به عنوان دانشجو حقوق دوس نداره هیچ کس مخصوصا پسرا حقشو بخورن حتی اگه اون یه چیزه کوچیک مثه یه شاخه گل رز باشه!! |
برای خواندن رومان روی خواندن رمان در زیر کلید کنید
نام نویسنده: | Rojin khanum |
فصل: | 5 |
تعداد فصل | 10 |
خلاصه ی رمان: |
داستان از اونجایی شروع میشه که صنم به عنوان دانشجو حقوق دوس نداره هیچ کس مخصوصا پسرا حقشو بخورن حتی اگه اون یه چیزه کوچیک مثه یه شاخه گل رز باشه!! |
برای خواندن رومان روی خواندن رمان در زیر کلید کنید
نام نویسنده: | Rojin khanum |
فصل: | 4 |
تعداد فصل | 10 |
خلاصه ی رمان: |
داستان از اونجایی شروع میشه که صنم به عنوان دانشجو حقوق دوس نداره هیچ کس مخصوصا پسرا حقشو بخورن حتی اگه اون یه چیزه کوچیک مثه یه شاخه گل رز باشه!! |
برای خواندن رومان روی خواندن رمان در زیر کلید کنید
نام نویسنده: | Rojin khanum |
فصل: | 3 |
تعداد فصل | 10 |
خلاصه ی رمان: |
داستان از اونجایی شروع میشه که صنم به عنوان دانشجو حقوق دوس نداره هیچ کس مخصوصا پسرا حقشو بخورن حتی اگه اون یه چیزه کوچیک مثه یه شاخه گل رز باشه!! |
برای خواندن رومان روی خواندن رمان در زیر کلید کنید
نام نویسنده: | Rojin khanum |
فصل: | 2 |
تعداد فصل | 10 |
خلاصه ی رمان: |
داستان از اونجایی شروع میشه که صنم به عنوان دانشجو حقوق دوس نداره هیچ کس مخصوصا پسرا حقشو بخورن حتی اگه اون یه چیزه کوچیک مثه یه شاخه گل رز باشه!! |
برای خواندن رومان روی خواندن رمان در زیر کلید کنید
نام نویسنده: | Rojin khanum |
فصل: | 1 |
تعداد فصل | 10 |
خلاصه ی رمان: |
داستان از اونجایی شروع میشه که صنم به عنوان دانشجو حقوق دوس نداره هیچ کس مخصوصا پسرا حقشو بخورن حتی اگه اون یه چیزه کوچیک مثه یه شاخه گل رز باشه!! |
برای خواندن رومان روی ادامه ی مطلب کلید کنید
نام نویسنده: | نیلا |
فصل: | 50(قسمت اخر) |
تعداد فصل: | 50 |
خلاصه ی رمان: |
گاهي دنيا با ادماش ..روزگاري رو برات رقم مي زنن كه هيچ وقت در تصوراتت نمي گنجيده ....هيچ وقت باورت نمي شد كه انقدر راحت مي توني تسليم خواسته هايي بشي كه هميشه برات پوچ و بي معني بوده ....بعد از مدتها تن دادن به خواسته ها و اتفاقاي پيرامونت .... اين جمله تو ذهنت نقش مي بنده .. "هميشه نبايد عشق آغاز زندگي باشه......." |
برای خواندن رمان روی ادامه ی مطلب کلید کنید
نام نویسنده: | نیلا |
فصل: | 45-49 |
تعداد فصل: | 50 |
خلاصه ی رمان: |
گاهي دنيا با ادماش ..روزگاري رو برات رقم مي زنن كه هيچ وقت در تصوراتت نمي گنجيده ....هيچ وقت باورت نمي شد كه انقدر راحت مي توني تسليم خواسته هايي بشي كه هميشه برات پوچ و بي معني بوده ....بعد از مدتها تن دادن به خواسته ها و اتفاقاي پيرامونت .... اين جمله تو ذهنت نقش مي بنده .. "هميشه نبايد عشق آغاز زندگي باشه......." |
برای خواندن رمان روی ادامه ی مطلب کلید کنید
تعداد صفحات : 3